تبیین ادلّّه موافقان و مخالفان مقوله
«انسجام درونی سورههای قرآن» در منابع فریقین و نقد و بررسی آنها
چکیده
روش ساختارمند دیدن سورههای قرآن روشی است که در دوران جدید مورد استقبال واقع شده است، مفسر در این روش، کل یک سوره قرآن را به عنوان یک متن منسجم میبیند و به دنبال یافتن محور اصلی سوره میباشد، پس از یافتن محور سوره، سیاقبندی آیات سوره را براساس محور کشف شده انجام داده و همه آیات و سیاقها را با محور سوره مرتبط میسازد. آغازگر این بحث در دوران جدید فراهی مفسر هندی و محمد عبدالله دراز محقق مصری میباشند. جامعترین تفسیری که با استفاده وسیع از این روشنوشته شده، الاساس فی التفسیر تألیف سعید حوی میباشد.
این روش دارای موافقان و مخالفان بسیاری است. هر کدام از موافقان و مخالفان این مقوله، دلایلی را برای ادعای خود اقامهکردهاند.در مجموع میتوان گفت؛ موافقان این نظریه با ارائه ادله قرآنی،روایی،عقلی و... اصل این نظریه را اثبات کردهاند اما هنوزجزئیات این نظریه نیاز به اثبات دارد. موافقان این نظریه هنوز نتوانستهاند روش کاملی برای یافتن محور سوره و روش برقراری ارتباطمیان محور سوره و سایر آیات ارائه نمایند. به نظر میرسد این نظریه هنوز در مراحل طفولیت خود قرار دارد و برای رسیدن به بلوغ،نیاز به فعالیت علمی گستردهتری میباشد .
کلید واژهها: انسجام درونی سورهها، محور سوره، علم مناسب ت، ارتباط آیات.
مقدمه
از زمان نزول قرآن تاکنون دانشمندان بسیاری برای بهره بردن از این گنج عظیم به سراغ قرآن رفتند، هر کدام از این دانشمندان از یک روش و اسلوبی در این مسیر بهره میجستند؛ روش ادبی، روش فلسفی، روش روایی و ...
برخی از دانشمندان معاصر با گمان به این که روشهای تفسیری که تاکنون مطرح شده دارای نواقصی است و همچنین برای پاسخدادن به شبهه پراکندهگوئی در قرآن ،به دنبال تبیین نظریهای جدید در این راستا بودهاند، لذا بدین منظور روشی با عنوان روش ساختاری در تفسیر قرآ ن را مطرح کردهاند. در این روش باید یک سوره را یک واحد به هم پیوسته دانست که در مورد یک یا چند موضوع در آن صحبت میشود. البته موافقت با روش ساختاری در تفسیر قرآن به معنای نفی سایر روشها خصوصاً روش ادبینیست، بلکه این روش، نگاهی جامعتر به سورههای قرآن است .
تذکر این نکته نیز ضروری است که طرح این بحث که میان آیات یک سوره ارتباط وجود دارد مقوله تازهای نیست، از همانقرون اولیه اسلام به این موضوع تحت عنوان )علم مناسبت( پرداخته شده است، اما اینکه این مناسبت بین آیات به حدی باشد کهتشکیل یک ساختار و پیکره را بدهد، این مقوله از مباحث جدید مطرح شده در حوزه علوم قرآنی و تفسیر میباشد. در علم مناسبت،محقق و مفسر به دنبال ایجاد ارتباط میان کلمات یا آیات مجاور یکدیگر در یک سوره می باشد. و در مواردی نیز به دنبال بیان ارتباطاتی میان سیاقهای نزدیک به هم میباشد. اما در نظریه انسجام درونی سورهها، مفسر به دنبال ایجاد ارتباط میان اجزای کل سورهاست و همچنین به دنبال گردآوری همه مطالب حول یک محور واحد میباشد. لذا این مقوله بسیار فراتر از علم مناسبت می باشد. درواقع این مقوله جهش یافته علم مناسبت اس ت. این جهش در حدی است که میتوان گفت میان این دو تفاوت بسیاری است و به هیچوجه این دو مقوله را نمیتوان یکی محسوب نمود .
این موضوع در مجموع موافقان و مخالفان بسیاری دارد، هر کدام از موافقان و مخالفان نیز دلایلی برای ادعاهای خود مطرحنمودهاند. در این مقاله بناست ادله موافقان و مخالفان بحث ساختارمندی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. بناست بدون هیچگونه پیش داوری و قضاوت عجولانه دلایل موافقان و مخالفان بررسی شود. ابتدا سعی میشود ادله به صورت کامل بیان شود، آنگاه این دلایل در دو کفه ترازو قرار داده میشود و با یکدیگر مقایسه میگردند.
انواع موافقان و مخالفان م قوله «انسجام درونی سورههای قرآن»
دانشمندان و مفسران حیطه قرآن در قبال بحث ارتباط میان آیات یک سوره، چهار رویکرد داشتهاند .
الف) موافقان علم مناسبت:
برخی در حد علم مناسبت ارتباطات میان آیات یک سوره را پذیرفتهاند. با بررسی بیش از یکصد تفسیر، مشخص شد 15 مفسر از علم مناسبت در تفسیر خود بهره بردهاند. این مفسرین عبارتند از: 1- مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن)م548ق(. 2- مفاتیح الغی ب، فخر رازى. محمد بن عمر )م 606ق(. 3- روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، آلوسى سید محمود
)م1270ق (. 4- محمد رشید رضا، تفسیر المنار؛) 1282-1354ق(. 5- التحریر و التنویر، ابن عاشور محمد بن طاهر
)تولد1296ق(. 6- محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم؛) 1310-1383ق(. 7- لجنة من علماء الازهر، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم؛ )نگارش تفسیر در سال های1393-1414ق(. 8- تفسیر المراغى، مراغى احمد بن مصطفى) 1371ق(. 9- التفسیر الحدیث ،دروزة محمد عزت )م1404ق(. 10- تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر )متولد 1344ق(. 11- تفسیر راهنما، على اکبر هاشمى رفسنجانی )معاصر(. 12- من هدى القرآن، مدرسى سید محمد تقى )معاصر(. 13- تفسیر حدائق الروح و الریحان فى روابى علوم القرآن، ارمى علوى، محمد امین بن عبدالله )معاصر(. 14- التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج، زحیلى وهبة بن مصطفى)معاصر(. 15- التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، طنطاوى سید محمد )معاصر(.
ب) موافقان هدفمندی و محور داشتن
دستهای از تفاسیر هستند که هم علم مناسبت در آنها وجود دارد و هم این که سعی کردهاند برای هر سوره هدف یا اهدافی در نظر بگیرند و به صورت کلی قائل به نظم در کل سوره و ارتباط داشتن اجزای سوره با آن اهداف هستند. این افراد فراتر از علم مناسبتقائل به نظم در سورههای قرآن هستند اما نتوانستهاند و یا نخواستهاند که ارتباط کاملی میان اجزای سوره و اهداف ذکر شده بیان نمایند. لذا تفاسیر این دانشمندان را نمیتوان تفاسیر ساختاری کاملی توصیف کرد .
عمده کسانی که در مورد بحث ساختارمندی سورههای قرآن صحبت کردهاند، این تفاسیر را جزء تفاسیر ساختاری قلمداد نمودهاند، اما با بررسیهای دقیقتر روشن شد که میان روش ساختاری مصطلح و روش این تفاسیر، تفاوتهایی وجود دارد. حدود 9 تفسیر با این ویژگی شناسائی شد که در ادامه به ترتیب زمان تولد مفسران، این تفاسیر معرفی میشوند؛
1- برهان الدین ابن الحسن ابراهیم البقاعى، نظم الدرر فى تناسب الایات و السور؛) م885ق(. 2- المیزان فى تفسیر القرآن ،طباطبایى، سید محمد حسین) م 1402ق(. 3- محمد عبد المنعم الخفاجى، تفسیر القرآن الحکیم؛) م1427ق(. 4- محمد جواد نجفى؛ تفسیر آسان) م1419ق(. 5- عبد الرحمن حسن حبنکة میدانى؛ معارج التفکر و دقائق التدبر) م1425ق(. 6- صابونى، محمد على، صفوة التفاسیر )متولد 1349ق(. 7- تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی )متولد 1351ق(. 8- فضل الله سید محمد حسین،تفسیر من وحى القرآن؛) م1425ق(. 9- یعسوب الدین رستگار جویبارى؛ تفسیر البصائر)متولد 1359ق(.
البته موافقان هدفمندی سورههای قرآن و وجود نظم در میان آیات یک سوره، فقط محدود به مفسران نمیشود، بلکه برخی ازدانشمندان علوم قرآنی نیز در این خصوص مطالبی را نوشتهاند و از جمله موافقان این بحث میباشند، برخی از این دانشمندان و کتابیکه در این زمینه تألیف کردهاند، در ادامه ذکر میشوند:
1-عبد المتعال الصعیدى؛ النظم الفنى فى القرآن؛) م1386ق.( 2- محمد محمود حجازى؛ الوحدة الموضوعیة فى القرآن الکریم
)م1390ق(. 3- عبد الرحمن حسن حبنکة میدانى؛ کتاب قواعد التدبر الامثل للکتاب الله عزّّوجل ) م1425ق(. 4- عبد الله محمود شحاته؛ اهداف و مقاصد سوره ها) م1423ق( .5- محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن؛) م1427ق(. 6- عبد العلى بازرگان؛ نظم قرآن )معاصر(. 7- سید محمد علی ایازی چهره پیوسته قرآن )معاصر.( 8- لسانی فشارکی و مرادی زنجانی؛ سورهشناسی )روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم( )معاصر(.
ج) موافقان انسجام درونی سورههای قرآن
عدهای از محققان هستند که موضوعی فراتر از علم مناسبت و هدفمندی را در مورد سورههای قرآن مطرح نمودهاند، این محققان معتقدند یک سوره دارای یک نظام و پیکره میباشد و اجزای آن ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. این محققان از این بحث با عناوینمختلفی یاد میکنند، در ادامه سعی شده تا احصاء جامعی نسبت به این محققان و نظراتشان انجام گیرد. با بررسیهای انجام شدهمشخص شد که حداقل 10 تن از محققان اسلامی به صورت جدی به این موضوع پرداخته و در تحقیقات خود این موضوع را مطرح کردهاند، از این تعداد نیز 6 نفر بر این مبنا تفسیر نوشتهاند و 4 نفر نیز فقط در آثار نظری خود به این موضوع پرداختهاند. این محققان و آثارشان عبارتند از:
1-حمیدالدین فراهی، نظام القرآن و تاویل الفرقان بالفرقان؛) 1280-1349ق(. 2- محمد عبد الله دراز؛ النباء العظیم؛
)1378-1312ق(. 3- امین احسن اصلاحی، تدبر قرآن؛) 1321-1418ق(. 4- سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، فى ظلال القرآن؛) 1324-1387ق(. 5- سعید حوی، الاساس فى التفسیر؛) 1353-1409ق(. 6- بستانی محمود، التفسیر البنائی للقرآن الکریم و کتاب محاضرات فی علوم القرآن؛) 1356- 1432ق.( 7- عبد الکریم بیآزار شیرازى و سید محمد باقر حجتی؛ تفسیرکاشف) معاصر(. 8- مستنصر میر، انسجام در قرآن) معاصر(. 9- محمد علی خامهگر؛ ساختار هندسی سورههای قرآن) معاصر(. 10- احمد رضا اخوت؛ آثار مدرسه دانشجوئی قرآن و عترت با کلید واژه )تدبر در قرآن( )معاصر(.
د) مخالفان انسجام درونی سوره های قرآن
مخالفان بحث انسجام درونی سورههای قرآن خود دستهجات مختلف و دلایل مختلفی دارند. در مجموع میتوان این گروه از محققان را به 3 دسته تقسیم نمود؛ دسته اول؛ مخالفان توقیفیت چینش آیات. این محققان با مخالفت با توقیفیت در واقع به نوعی با علم مناسبت و ساختارمندی نیز مخالفت کردهاند. دسته دوم؛ مخالفان علم مناسبت. برخی از محققان هستند که با بحث توقیفیت موافق هستند اما با علم مناسبت موافق نیستند. این محققان نیز با مخالفت با علم مناسبت به نوعی مخالفت با ساختارمندی را نیز انجام داده-اند. دسته سوم؛ محققانی که با توقیفیت و علم مناسبت موافق هستند اما با ساختارمندی سورههای قرآن و قائل شدن به محور و...
مخالف هستند.
از آن جا که مخالفت با توقیفیت و علم مناسبت در واقع مخالفت با ساختارمندی سورههای قرآن است لذا در واقع همه این
مخالفان در مخالفت با یک چیز اتفاق نظر دارند و آن ساختارمند دیدن سورههای قرآن است. لذا در اینجا همه این دانشمندان در کنار هم معرفی میشوند.
1) ( شوکانی محمد بن على بن عبد الله، تفسیر فتح القدیر ) 1173- 1250 ق(- مخالف کامل علم مناسب ت )رکشوکانی1414ق ،1، 85-87 (
2) ( سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن؛) 1312-1412ق( - مخالف توقیفیت آیه 3 و 67 سوره مائده
3) ( محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن؛) 1319-1401ق(- احتمال تغییر جایگاه سه آیه: آیه 281 سوره بقره
)رک طباطبائی ،12، 128(، 3 مائده )همو ،5، 167- 170( و 33 احزاب )همو ،16، 312(.
4) ( محمد جواد مغنیه، تفسیر الکاشف؛) 1321- 1400ق(- مخالف علم مناسبت
5) ( ناصر مکارم شیرازى، قرآن و آخرین پیامبر؛ )متولد 1344ق(- مخالف ساختارمندی
6) ( محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن؛) 1348- 1427ق(- مدعی جابه جایی در برخی از آیات. برخی از آیاتی کهآیت الله معرفت ذکر می کنند عبارتند از؛ سوره ممتحنه، بقره 240 و مائده3 )معرف ت1415ق ،1، 277-280( .
7) ( سید علی حسینی، معاصر – مخالف ساختارمندی
نقد، بررسی و مقایسه دلایل موافقان و مخالفان مقوله «انسجام درونی سوره های قرآن»
موافقان نظریه انسجام درونی سورههای قرآن برای اثبات این بحث، روشهای مختلفی را پیمودهاند؛ برخی از ایشان دلایل خاصی در اثبات این نظر مطرح نکرده و به نوعی آن را بدیهی فرض کردهاند و بیشتر احساسی در مورد آن صحبت کردهاند. برخی به چند دلیل مختصر اکتفا نمودهاند، اما برخی دیگر سعی کردهاند به صورت کامل به این موضوع بپردازند و شبهات مخالفین را نیز پاسخ دهند. در مجموع با دیدن همه دلایل می توان چنین جمع بندی نمود که موافقان برای اثبات این نظریه بیش از ده دلیل ارائه کرده اند. از طرف دیگر مخالفان نظریه ساختارمندی نیز برای مخالفت خود حدود ده دلیل ذکر کردهاند. این دلایل عمدتاً مبتنی بر عملکرد موافقان است.
با مقایسه دلایل موافقان و مخالفان مقوله ساختارمندی سورههای قرآن، میتوان این دلایل و استدلالها را در سه دسته تقسیمبندی نمود، در ادامه در قالب این سه دسته به نقد و بررسی استدلالهای موافقان و مخالفان پرداخته می شود؛ دسته اول: استدلال های تقابلی و متضا د
اغلب استدلالهای اصلی دو طرف از نوع استدلالهای تقابلی و متضاد است. یعنی همان دلیلی که بر موافقت اقامه میشود، همان دلیلبر مخالفت نیز استدلال میشود که این در نوع خود عجیب است، این دلایل عبارتند از:
1) موضوع در قرآن
مخالفان معتقدند که به این موضوع در قرآن هیچگونه اشاره واضحی نشده است و از طرف دیگر موافقان معتقدند در بیش از 20 آیه قرآن در خصوص این موضوع صحبت شده است. برخی آیات واضح هستند در ارتباط با این موضوع، برخی دیگر نیاز به استدلال دارند. در یک نگاه بیطرفانه باید گفت؛ موافقان دلایل قرآنی خود را به صورت کامل تبیین نکرده اند و عمدتاً به صورت تیتروار آنهارا ذکر نمودهاند. اما در هر صورت دلایلی از قرآن بر صحت این موضوع اقامه شده است، اما از طرف دیگر مخالفان، به صورت کامل این آیات را احصاء نکرده و نتوانسته یا نخواستهاند دلیل قانع کنندهای بر رد این دلیل موافقان که مهمترین و متقنترین دلیل ایشان است بیاورند .
آیاتی که موافقان به آنها استدلال میکنند عبارتند از: النساء/ 82، کهف/ 1، الزمر/ 28، فصل ت/ 42، فصل ت/ 41، آ لعمران/ 58،یونس/ 1، لقمان/ 2، یس/ 2، هود ع/ 1، حاقه/ 41-43، الفرقان/ 32، الأنعام/ 59، یونس/ 61، هود/ 6، الحجر/ 1، الشعراء/ 195،النمل/ 1، النمل / 75، سبأ/ 3، المائدة/ 15، النحل/ 103، یس/ 69، النساء/ 174، الجاثیة/ 20، القمر/ 22،17، 32 و 40 و یوسف/
.3
هر چند با دیدن برخی از آیاتی که از جانب موافقان استدلال آورده میشود، ارتباط محکمی میان موضوع و آن آیه دیده نمیشود و استدلال آوردن از طریق آن آیات نیاز به تبیین و تقریر زیادی دارد اما برخی آیات در این زمینه به نظر از وضوح بیشتری برخوردار هستند، این آیات عبارتند از: النساء/ 82، کهف/ 1، الزمر/ 28 و فصلت/ 42.
از آنجا که مخالفان آیهای را شاهد بر عدم انسجام در قرآن مطرح نکردهاند و فقط با بیان این که به این موضوع در قرآن اشارهاینشده است از روی آن عبور کرده اند لذا به نظر میرسد از حیث دلایل قرآنی، کفه ترازو به سمت موافقان سنگینی بیشتری دارد .
2) موضوع در روایات
از حیث مطرح شدن موضوع در روایات نیز وضعیت جالبی وجود دارد. موافقان به بیش از شش روایت استدلال میکنند و از آنهابرای اثبات روایی موضوع استفاده میکنند اما مخالفان معتقدند در روایات اشاره واضحی در اثبات این بحث وجود ندارد. روایاتی کهموافقان به عنوان استدلال ارائه کردهاند عبارتند از:
روایت اول: رسول الله ص: « تُثَبِّتُهُ تَثْبِيتاً لََا تَنْثُرُهُ نَثْرَ الرَّمْ لِ وَ لََا تَهُذُّهُ هَذَّ الشِّعْرِ ....» )ابن اشعث، بیتا: 180 (
روایت دوم: رسول الله ص: « بهذا ضلت الأمم قبلكم باختلافهم على أنبيائهم، و ضرب الكتاب بعضه ببعض...». )سيوطی، 1404ق،الدرالمنثور: 2 /6 (
روایت سوم: امام علی ع : « .... أن الكتاب یصدق بعضه بعضا، و أنه لا اختلاف فيه فقال سبحانه: وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ- لَوَجدَُوُا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً....( )رضی ،1414ق، خطبه 61،18(
روایت چهارم: امام علی ع: «... وَ یَنْطِقُ بَعْضُ هُ بِبَعْضٍ وَ یشَْهَدُ بَعْضُهُ علَََى بَعْضٍ وَ لََا یَخْتَلِفُ فِِی اللَّهِ وَ لََا یُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ»...
)همو، خطبه 133، 192 (
روایت پنجم: امام باقر ع:« ...إِنَّ الْآیَةَ یَكُونُ أَوَّلُهََا فِِی شَیْءٍ وَ آخِرُهََا فِِی شَیْءٍ وَ هُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلََى وُجُوهٍ.»؛ )برقی1371ق،
) 300،2
روایت ششم: امام صادق ع: «.... وَ احْتَجُُّّوا بأَِوَّلِ الْآیَةِ وَ تَرَكُُوا السُّنَّةَ فِِی تَأوِْیلهََِا وَ لَمْ یَنْظُرُُوا إِلََى مََا یَفْتَحُ الْكَلَامَ وَ إِلََى مََا یَخْتِمُهُ وَ لَ مْ یَعْرِفُُوا مَوَارِدَ هُ وَ مَصَادِرَهُ....» )حر عاملی ،1409ق: 27/201 (
طرفداران ساختارمندی با استناد به این روایات، معتقدند که اهل بیت ع برای هر سوره یک نظام و چهارچوب و ساختاری را قائل
هستند. توجه به این نکته بسیار مهم است که موافقان این نظریه، در مورد این روایات کار سندی و متنی خاصی انجام ندادهاند. ارتباط دقیق این روایات با بحث کاملاً تبیین نشده است. به نظر میرسد از مجموع این روایات میتوان نظر اهل بیت ع را متوجه شد اما به شرط بررسی سندی و همچنین تبیین دقیق ارتباط این روایات با بخشهای مختلف نظریه. در هر صورت این روایات وضوح صددرصدی ندارند که بینیاز از توضیح باشند.
اما در یک قضاوت بیطرفانه باید ذکر کرد، هر چند که ارتباط برخی از روایات با موضوع چندان واضح نیست اما برخی ازروایات به نظر میرسد ارتباط محکمی با موضوع دارند و میتوانند به عنوان استدلال مورد توجه قرار گیرند، مانند روایت پنجم و ششم.
مخالفان این روایات را رد نکردهاند و از طرف دیگر روایتی دالّ بر اشتباه بودن این نظریه نیز مطرح نکردهاند و فقط به صورتکلی عنوان کردهاند که این موضوع در روایات شاهدی ندارد. حتی اگر این روایات را نتوان به عنوان یک استدلال پذیرفت، اما در هر صورت میتوانند قرینهای بر صحّّت این موضوع باشند. به نظر می رسد از حیث دلایل روایی نیز کفه ترازو به سمت موافقان سنگینی میکند .
3) توقیفیت و یا عدم آن
موضوع دیگری که مورد استدلال دو طرف قرار گرفته است، موضوع توقیفیت یا عدم توقیفیت چینش آیات میباشد. مخالفان معتقدندصحابه در چینش آیات و سورهها دخیل بودهاند و موافقان معتقدند چینش در دوران رسول اللهص و توسط خود ایشان صورت گرفته است .
در خصوص توقیفیت در میان محققان مباحث بسیاری مطرح شده است، اما باید اذعان نمود که دلایل طرفداران توقیفیت دلایل
متقنتر و واضحتری به نظر میرسد. موافقان توقیفیت دلایل بسیار قرآنی، روایی، عقلی و ... بر توقیفیت ذکر می کنند. اما مخالفان آن فقط با استناد به برخی از روایات که عمدتاً از طریق اهل سنت نقل شده، و روایات معارض بسیاری نیز دارند قائل به عدم توقیفیت هستند. از طرف دیگر مخالفان، قائل به دخالت اجتهاد در چینش همه آیات نیستند بلکه عمدتاً قائل به عدم توقیفیت در برخی از آیات هستند که خود این امر، استدلالهای ایشان را مخدوش میکند. چرا که اگر آن استدلالها را بپذیریم باید قائل به دخالت وسیع در چینش آیات بشویم .)برای توضیح بیشتر نک؛ خوئی،1413ق، بخش9،جمع آوری و تدوین قرآن(
لذا از حیث این استدلال نیز به نظر میرسد کفه ترازو به سمت موافقان باشد. هر چند از توقیفیت به وضوح نمیتوانساختارمندی را استدلال کرد .
4) محوریابی در سوره های قرآن
موافقان ساختارمندی معتقدند در بسیاری از سورهها، ارتباط میان آیات یک سوره کاملاً واضح و روشن میباشد و با تأمل بر رویآیات روشن میشود.در مقابل مخالفان با دیدن عملکرد موافقان، پنج انتقاد به این روش مطرح کردهاند که عبارتند از: بی فایده بودنبیان مناسبات عام و کلی برای سوره ها، تکلف، خطر تفسیر به رأى، تشتت و اختلاف فراوان موافقان این روش و این که قرآن، یککتاب موضوعی نیست. )رک خامه گر،106(
البته در این مقوله به نظر باید قائل به تفصیل شد. مخالفان در واقع منظورشان سورههای بزرگ میباشد در حالی که موافقان بیشتر از سورههای غیر طوال مثال میزنند. باید اذعان کرد که موافقان این نظر معیارهای روشنی برای یافتن ساختار سورهها ارائه نمیکنند .
معیارهایی که هر کس با استفاده از آنها به سراغ سورهها برود، نتیجه واحدی یا نزدیک به همی بگیرند. لذا به نظر میرسد در ایناستدلال در برخی از سورهها حق با موافقان باشد چرا که وجود ساختار و محور در برخی سورههای کوچک کاملاً روشن است اما در برخی از سورهها کفه ترازو به سمت مخالفان است.
در واقع مخالفان با دیدن عملکرد موافقان، این استدلالها را مطرح کردهاند. و این نشان از وجود تشتت آراء در بین موافقان است.
به نظر میرسد این مهمترین معضل موافقان این نظریه است، اینکه بتوانند معیارهای دقیقی برای اجرای صحیح این نظریه در عمل ارائه نمایند.
5) بلاغت
استدلال تقابلی عجیب دیگری هم در میان موافقان و هم در میان مخالفان مطرح شده است. محور این استدلال در خصوص بلاغت قرآن میباشد. موافقان معتقدند که ساختارمندی و انسجام نشانه بلاغت است)دراز1426ق، 177( و مخالفان معتقدند عدم ساختار از عادات عرب است و نشانه بلاغت.)رک خامه گر،113(
در یک قضاوت بیطرفانه میتوان این دو استدلال را چنین تحلیل کرد که، اگر بر فرض ساختارمندی را نشانه بلاغت ندانیم قطعاً پراکندگی نیز نشانه بلاغت نیست. پراکندگی شاید از عادات عرب باشد یا در فحوای برخی از کلامها بتوان آن را مشاهده کرد، اماهیچگاه نمیتواند نشانه بلاغت باشد. بالاخره باید توجه داشت که هدف از القای یک کلام، انتقال مفاهیم به مخاطب میباشد نه ایجاد معما برای او. به نظر میرسد مخالفان ساختارمندی با این بحث در واقع خواستهاند، خدشهای در این استدلال وارد کنند که به نظر میرسد، این استدلال، استدلال قوی برای هیچ کدام از طرفین نمیتواند باشد .
6) اعجاز قرآن
استدلال دیگری که دو طرف مطرح میکنند و تقابل صد در صدی با هم دارند، اعجاز قرآن است. موافقان ساختارمندی، این مقوله را نشانه اعجاز قرآن میدانند و مخالفان عدم ساختارمندی و وجود تنوع موضوعات در قرآن را نشانه اعجاز میدانند.
به نظر می رسد کلام هر دو طرف با تناقضاتی مواجه است. اگر تنوع موضوعات نشانه اعجاز است مخالفان باید توضیح دهند در
سورههایی که یک موضوع خاص وجود دارد مانند عمده سورههای مفصّّلات، آیا این نوع از اعجاز وجود ندارد؟! هم چنین موافقان باید توضیح دهند اگر ساختارمندی نشانه اعجاز است، یعنی دیگران را به عجز وادار میکند، آیا در شأن اعجاز، مطالب بیان میشود؟! بسیاری از مطالبی که موافقان ساختارمندی در تبیین ساختار سوره های قرآن بیان می کنند مطالبی است عادی که به ذهن بسیاری خطور میکند که در کلامشان چنین صحبت کنند، اگر این حد از صحبت اعجاز است باید قائل شد که بسیاری از اشعار و متون غیر ازقرآن نیز معجزه هستند. به نظر میرسد این استدلال به هیچ وجه نه از موافقان پذیرفته است و نه از مخالفان.
دسته دوم: استدلال های منحصر به فرد موافقان
بخشی از استدلالهایی که موافقان ساختارمندی مطرح میکنند، منحصر به فرد است و به صورت تقابلی نیست و معمولاً از سویمخالفان پاسخی به آنها داده نشده است، در ادامه به نقد و بررسی این استدلالها پرداخته میشود؛
1) تحدی به سوره
دلیل قرآنی دیگری که طرفداران ساختارمندی بر آن تکیه میکنند آیات تحدی است. ایشان استدلال میکنند که خداوند در مقام تحدی، تنها تحدی به سوره نموده است. در دو مورد تحدی به یک سوره)البقرة/ 23، یونس/ 38( و در یک مورد تحدی به ده سوره
)هود/ 13(و در یک مورد هم تحدی به کل قرآن)الإسراء / 88 (.
ایشان معتقدند سوره مجموعه آیاتی است که با نظم و ترتیب خاصی کنار هم چیده شدهاند، تحدی به سوره در واقع تحدی بهچینش آیات درون سوره نیز میباشد. در واقع خداوند تحدی میکند به این که، آیا کسی می تواند آیاتی بیاورد و آنها را به گونهایکنار هم بچیند که تشکیل یک سوره دهند؟
به نظر میرسد این استدلال به جا باشد و قابل قبول. از آیات تحدی میتوان برداشت کرد که چینش آیات درون سورهها نیز برایخداوند مهم بوده است .
2) عدم ذکر انتقاد عدم انسجام در قرآن
دلیل قرآنی دیگری که طرفداران ساختارمندی آن را مطرح می کنند این است که؛ تهم تهای زیادی به قرآن و آورنده قرآن در طولتاریخ زده شده است که برخی از آنها در قرآن ذکر شده است. اما هیچ گاه تهمت عدم انسجام آیات زده نشده. لذا اگر این موضوع در قرآن وجود داشت ،مخالفان قرآن آن را به عنوان یک دلیل در رد قرآن مطرح میکردند.
به نظر میرسد این استدلال موافقان، استدلال صحیحی نباشد، این که خداوند صحبت از عدم عوج در قرآن )کهف1 و زمر28(میکند، این نشان دهنده این است که احتمالاً برخی چنین میپنداشتهاند یا چنین خواهند پنداشت.
3) مفهوم لغوی سوره
دسته سوم دلایلی که طرفداران ساختارمندی مطرح می کنند، دلایل لغوی است. ایشان معتقدند که مفهوم سوره دلیلی بر ساختارمندی سورههای قرآن است. چرا که در مفهوم لغوی سوره، بحث حصار و نظام وجود دارد. )رک ابن فارس،1404ق: 115،3 و راغب اصفهانی1412ق ،433-434 و ابن منظور1414ق،4،384-388 و مصطفوی1368ش ،5، 258 (
عمده طرفداران ساختارمندی معتقدند که سورة از ریشه )سور( و به مفهوم حصار و دیوار میباشد. لذا معتقدند هر سوره بایددارای یک ساختار و نظام باشد.
مخالفان به این استدلال پاسخ خاصی ندادهاند. اما در خصوص این استدلال تذکر دو نکته ضروری است؛ اولاً مفهومیابی دقیق این
واژه. درست است که در معنای این واژه بحث دیوار و حصار ذکر شده است اما معانی دیگری نیز وجود دارد از جمله باقیمانده ،ارتفاع و. ...
لذا اگر قرار است از این موضوع به عنوان استدلال استفاده شود، باید مفهومیابی دقیقی از این واژه صورت گیرد. نکته دیگر این که با فرض پذیرش مفهوم «حصار» برای واژه «سوره»، باید موافقان تبیین دقیقی از ارتباط میان این مفهوم و ساختارمندی ارائه دهند .
باید توجه داشت وجود مفهوم حصار و دیوار در ریشه )سور( به صورت مستقیم نمیتواند حاکی از ساختار باشد. در مجموع ایناستدلال، استدلال تامّّی برای اثبات موضوع ساختارمندی نیست. برای استدلال شدن این بحث باید تبیین بیشتری صورت گیرد .
4)( دلایل عقلی) برهان نظم
برخی از طرفداران ساختارمندی برای اثبات نظر خود دلایل عقلی نیز ذکر میکنند. که در مجموع سه دلیل عقلی که با یکدیگر ارتباطاتی نیز دارند مطرح میشود:
برخی از طرفداران ساختارمندی برای اثبات عقلی این نظر، از «برهان نظم» استفاده می کنند. ایشان معتقدند که چون در نظامتکوین خداوند نظم وجود دارد، لذا در قرآن نیز نظم وجود دارد. به عنوان مثال سید حیدر آملی در تفسیر محیط الاعظم چنین می-گوید: « نظم و پیوستگی در عالم تکوین هست پس در قرآن هم هست» )رک آملی 1422ق،1، 247(. عبدالله دراز نیز در کتاب نبأ عظیم معتقد است؛ داشتن نظام، عاقلانه است. )رک دراز1426ق، 180(
این استدلال، یک استدلال عقلی است و به نظر میرسد استدلال منطقی و درستی باشد. مخالفان ساختارمندی پاسخ خاصی به ایناستدلال ندادهاند. البته درستی این استدلال در حد پذیرش نظم و ساختار در قرآن است، اما حاکی از اجزای نظریه ساختارمندی سورههای قرآن نمیباشد .
دسته سوم: استدلال های منحصر به فرد مخالفان
بخشی از استدلالهایی که مخالفان ساختارمندی مطرح میکنند، منحصر به فرد اس ت، البته برخی از موافقان به این موارد پاسخهاییدادهاند. در ادامه به نقد و بررسی این استدلالها پرداخته میشود؛
1)( ناسازگارى نظریه با تنوع آشکار موضوعات در بسیارى ازسورهها)
مخالفان ساختارمندی معتقدند، هر کسی با قرآن آشنا باشد، با اولین برخورد ناپیوستگی و فقدان انسجام موضوعات قرآن را میبیند مانند سوره مائده، احزاب، بقره و... )رک شوکانی 1414ق، 1، 85-87(. در واقع مخالفان می خواهند با بدیهی توصیف کردن عدم انسجام سورهها، به مخالفان پاسخ دهند. البته مخالفان روشن نکردهاند که در سورههای کوچک قرآن، آیا ساختار وجود دارد و یا خیر؟!
در بررسی این استدلال باید به این نکته توجه داشت که این استدلال در واقع رد اصل این نظریه نیست بلکه شبهه ای است بر ایننظریه. به نظر میرسد این استدلال در مخالفت تام با نظریه نباشد. چرا که هرچند برخی از سورههای قرآن دارای تنوع موضوعاتمیباشند، اما اغلب سورههای قرآن حول یک موضوع دارند صحبت میکنند. لذا این استدلال در واقع فقط برخی از سورهها را شامل می شود. از طرف دیگر مخالفان این نظریه با تفکر خودشان و عملکرد موافقان به این استدلال رسیدهاند، یعنی دیدهاند که خود نمی-توانند محوری برای مثلاً سوره بقره در نظر بگیرند، از طرف دیگر موافقان نیز مطالب قانع کنندهای در این خصوص مطرح نکردهاند لذا این استدلال را مطرح نمودهاند.
در حالی که باید توجه داشت بسیاری از موافقان سعی کردهاند این مسئله را حل کنند و در این راه استدلالها و معارف در خورتوجهی نیز مطرح کردهاند. لذا به نظر میرسد نمی توان با این استدلال با این نظریه مخالفت نمود. از طرف دیگر اینها بضاعت افرادکنونی است، و با توجه به جدید بودن این نظریه، کاملاً محتمل است که افرادی در آینده بیایند و این ارتباطات را بسیار قویتر و محکمتر برقرار سازند. با این اوصاف نمیتوان با این استدلال، نظریه ساختارمندی را رد نمود .
2) تفاوت داشتن طرح یک موضوع در چند جای قرآن
استدلال دیگر مخالفان آن است که؛ نوع مطرح شدن قصههای قرآن حاکی از عدم ساختارمندی سورههای قرآن است. اینکه از یکقصه در چند جا صحبت شده، اینکه از یک موضوع در یک ماجرا با تعابیر مختلف صحبت شده، تفاوت در نوع ورود و خروج به یک داستان در سورههای مختلف قرآن و ... . به عنوان مثال ماجرای حضرت آدم ع و حضرت موسی ع از این قرار میباشند. )رک هم و(.
با دقت در این استدلال متوجه میشویم که این استدلال نمیتواند موجه باشد. باید دقت داشت که نظریه ساختارمندی به دنبال یافتن وجه ارتباط میان آیات یک سوره است و این موضوع، ارتباط خاصی ندارد به این که آیات یک سوره و موضوعات یک سوره در سورههای دیگری نیز به نوع دیگری مطرح شده باشند .
اتفاقاً به نظر میرسد تفاوت داشتن طرح یک موضوع در چند جای قرآن خود میتواند شاهدی بر ساختارمندی باشد. چرا که
موافقان و مخالفان ساختارمندی مؤمن به اصل نزول قرآن و وحیانی بودن آن هستند، لذا تفاوت داشتن طرح یک موضوع در جاهای مختلف خود نشان از زاویه دید متفاوت است که شاید متأثر از محورهای متفاوت سورهها باشد. با این اوصاف به نظر میرسد این استدلال در رد نظریه ساختارمندی، صحیح نباشد .
3) نزول قرآن به حسب موضوعات مختلف
دلیل دیگر مخالفان ساختارمندی به بحث اسباب نزول باز میگردد. ایشان معتقدند همینکه در مورد برخی از سورهها اسباب نزولی مطرح شده و قرآن به حسب موضوعات مختلف نازل شده خود حاکی از عدم ارتباط میان اجزای یک سوره است. چرا که یک سوره گاهاً در چندین سال و به حسب اتفاقات مختلف نازل شده است .
شوکانی معتقد است با علم به اسباب نزول و اینکه قرآن به حسب موضوعات مختلف نازل شده، دلیلی بر طرح موضوع علممناسبت وجود ندارد. )رک هم و(
این استدلال نیز استدلال متقنی به نظر نمیرسد. چرا که اولاً بسیاری از سورههای قرآن یکجا نازل شدهاند. در ثانی برای بسیاریاز آیات و سورهها سبب نزول خاصی ذکر نشده است. از طرف دیگر در خصوص بحث اسباب نزول مطالب بسیاری عنوان شده استو نمیتوان آیات را با توجه به سبب نزولشان مقید به همان سبب نزول کرد. از نظر عقلی نیز یک سوره میتواند یک محور داشته باشدبا وجود آن که آیات آن در زمانهای مختلف و بنا به بهانههای مختلف نازل شده باشند .
تحلیل انواع استدلال های موافقان
در مجموع استدلال های موافقان ساختارمندی برای اثبات این نظریه را می توان در سه دسته تقسیم نمود؛
دسته اول: استدلال های قابل قبول
به نظر می رسد سه مورد از استدلال های موافقان ساختارمندی قابل قبول باشند که این موارد عبارتند از؛ استدلال قرآنی، استدلالروایی و استدلال عقلی )برهان نظم(. البته موافقان تبیین کاملاً روشنی از این موارد ارائه ندادهاند، تبیینی که در پرتو آن، روشها و اصول متقنی برای این روش پیدا کرد. اما در مجموع از این سه مورد میتوان اصل نظریه را اثبات شده دانست .
دسته دوم: استدلال های قرینه ای
ارتباط برخی از استدلالهای موافقان، با اصل موضوع چندان روشن نیست. این موارد عبارتند از: توقیفیت چینش آیات درون سوره -های قرآن، عیان بودن برخی از سورهها از نظر ساختاری، تحدی به سوره و همچنین مفهوم لغوی سوره. به نظر میرسد موافقان برای این که بتوانند از این موارد به عنوان استدلال استفاده کنند، باید تبیین بیشتری از این موراد و ارتباط آنها به موضوع نمایند. لزوماًتوقیفیت دلیل بر ساختارمندی نیست، درست است که توقیفیت لازمه ساختارمندی است اما دلیل ساختارمندی نیست. هم چنین ارتباطبحث )تحدی به سوره( و مفهوم لغوی )سوره( با بحث ساختارمندی نیز چندان روشن نیستند. این که چگونه از این دو موضوع، مقوله ساختارمندی اثبات می شود، نیاز به بحث بیشتر دارد. البته این موارد میتوانند به عنوان قرینهای برای درستی نظریه باشند اما به نظر میرسد استدلال روشنی نباشند و نمیتوان آنها را به عنوان یک استدلال متقن پذیرفت.
دسته سوم: استدلال های غیر قابل قبول
برخی از استدلالهای مطرح شده توسط موافقان نیز غیر قابل قبول میباشد. این موارد عبارتند از؛ استدلال بلاغی، معجزه بودن ساختارمندی و عدم ذکر انتقاد عدم انسجام در قرآن. از این موارد نمیتوان برای اثبات این نظریه استفاده کرد.
تحلیل انواع استدلال های مخالفان
در مجموع استدلال های مخالفان ساختارمندی برای رد این نظریه چندان محکم به نظر نمیرسد. با بررسی استدلالهای مخالفان چنین به نظر میرسد که در مجموع هیچ استدلال قابل قبول و متقنی از طرف ایشان ارائه نشده است. به نظر میرسد تنها استدلال که می-تواند قرینهای در رد نظریه ساختارمندی باشد بحث اسباب نزول باشد، اما به شرط آن که این استدلال به صورت دقیق تبیین شود .
نتیجه گیری
به نظر میرسد مخالفان بحث ساختارمندی با توجه به عملکرد موافقان دلایلی را مطرح کردهاند. با دقت در فحوای کلام ایشانمشخص میشود که این محققان برای مخالفت خود یک دغدغه بسیار مهم دارند؛ خطر ورود به مقوله تفسیر به رأی .
بازگشت عمده دلایل مخالفان به بحث تفسیر به رأی است. مخالفان ساختارمندی نگرانی این موضوع را دارند که محدود کردنیک سوره به یک محور، زمینه تفسیر به رأی را فراهم نماید. با نگاه به عملکرد موافقان این نظریه، باید اذعان نمود که مخالفان، حقدارند که نگران باشند. از جمله زمینههای این نگرانی این است که موافقان این نظریه برای یافتن محور یک سوره با هم تفاوتهای بسیاری دارند. موافقان برای اثبات این نظریه استدلالهای بزرگی را مطرح نمودهاند، این استدلالات توقع از این روش را بسیار بالا برده است اما عملکرد ایشان نشان می دهد که این روش تفاوت چندانی با سایر روشها ندارد مگر در موارد اندکی.
البته مخالفت این محققان زمینه شکوفائی بیشتر این نظریه را فراهم نموده است. موافقان این نظریه، ناچار به پاسخگوئی بهابهامات میباشند. به همین خاطر سعی کردهاند که این نظریه را با انسجام بیشتر و استدلال های متقنتری ارائه نمایند.
از مجموع دلایل مطروحه توسط موافقان، میتوان کلیات این نظریه را پذیرفت، یعنی اینکه میان آیات هر سوره قرآن انسجام وجود دارد و آیات یک سوره از هم منفََک نیستند. موافقان بیش از این را نتوانستهاند اثبات کنند، این که هر سوره یک محور دارد و همه آیات حول آن محور هستند از دلایل موافقان برداشت نمیشود. عمده دلایل مطروحه توسط موافقان حاکی از وجود یک نظم ونظام در بین آیات یک سوره است. محور داشتن هر سوره نیاز به اثبات جداگانهای دارد، به نظر میرسد بحث محور داشتن هر سوره به زعم موافقان تبعه نظم داشتن هر سوره است. که الزاماً این موضوع صحیح نیست. نظم داشتن با محور داشتن یکی نیستند. یک سوره میتواند نظم داشته باشد اما لزوماً یک محور یا هدف نداشته باشد. باید دقت داشت که بنای اصلی این نظریه بحث محور داشتنهر سوره میباشد نه منسجم بودن هر سوره. اختلاف اصلی در این نظریه در واقع قسمت محور داشتن میباشد که موافقان در اثبات این بحث به نظر می رسد توفیق چندانی نداشته اند.
دکتر فاضل دکتری علوم قرآن و حدیث . استاد مدعو دانشگاه بین المللی امام خمینی ره قزوین .Morteza.fazel@yahoo.com
نظرات
ارسال دیدگاه:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر وب سایت منتشر خواهد شد.